توضیحات
دانلود خلاصه کتاب نظریه های روان درمانی پروچاسکا
بخشی از فایل:
کنترل وابستگی
اگر تغییرات درفرد با تغییردادن وابستگی هاي موجود درمحیط ایجاد شده باشد آن را کنترل وابستگی مینامیم.
عموماً فرض می شود که با تغییردادن وابستگی هائی که رفتارما را کنترل می کنند می توانیم رفتارمان، ازجمله آسیب روانی را
تغییردهیم. ازدیدگاه انسان گرائی و شناختی – رفتاري، ارزشی که فرد براي پیامدهاي خاص قائل است نیزمتغیرمهمی است که
برکنترل وابستگی تأثیر می گذارد. روشهاي مهمی وجود دارند که افراد می توانند توسط آنها،تجربه یا پاسخ خود به پیامدهاي مورد
انتظار را، بدون تغییردادن خود پیامدها، تغییر دهندتغییردادن پاسخ ها به پیامدها بدون تغییردادن وابستگی ها، ارزیابی مجدد خوانده
می شود.
ترکیب مقدماتی فرآیندهاي تغییر
فرآیندهاي هشیاري افزائی، پالایش روانی و انتخاب که محور روان درمانی هاي سنتی کلامی یا آگاهی بخش، ازجمله رویکردهاي
روان کاوي و انسان گراست. این مکتب ها عمدتاً برجنبه هاي ذهنی فرد، فرآیندهائی که دردرون ارگانیزم روي می دهند، تمرکزمی
کنند. براساس این دیدگاه، فرد توان آن را دارد که تغییرات را ازدرون هدایت کند،تغییراتی که می توانند برخی فشارهاي محیطی را
بی اثر کنند . فرآیندهاي محرك هاي مشروط و کنترل وابستگی، روان درمانی هاي رفتاري ازجمله درمان هاي موجود دررویکردهاي
رفتاري و سیستمی را نشان می دهند.این مکتب ها، برنیروهائی بیرونی و محیطی تمرکز دارند که توان فرد براي تغییر ازدرون را
محدود می کنند وجود نگرها به اینها سطح عینی ارگانیزم می گویند. الگوي یکپارچه نگر معتقد است که ترکیب فرآیندهاي آگاهی
بخش ( فرآیندهاي هشیاري، پالایش روانی و انتخاب ) و درمان هاي کنشی ( محرك هاي مشروط و کنترل وابستگی ) می توانند
تغییرات مهمتري را دردرمان ایجاد کنند
محتواي درمان
تفاوت بین فرآیند و محتوا درروان درمانی بسیار اهمیت دارد. نظام هاي روان درمانی که نظریه شخصیت ندارند، عمدتاً نظریه هاي
فرآیند هستند و درباره محتواي درمان، مفاهیم از پیش تعیین شده اندکی دارند نظریه هاي رفتاري، التقاطی، سیستمی و راه حل
مدارمی کوشند. نظامهاي دیگري چون درمان هاي آدلري، وجودي و حساس نسبت به فرهنگ که فرآیندهاي تغییر را از نظام هاي
درمانی دیگر اقتباس می کنند، عمدتاً ازمحتواي درمان سخن می گویند. نظریه هاي شخصیت و آسیب شناسی روانی به ما می
گویند، چه چیزي باید تغییر کنند درحالی که نظریه هاي فرآیند به ما می گویند، چگونه تغییر روي می دهد. بنابراظهار مدي اغلب
نظامهاي درمانی درباره شخصیت و آسیب شناسی روانی دیدگاه تعارضی دارند نظریه هاي تعارض گرا ازنظر سطح کارکرد شخصیت
که برآن تأکید می ورزند با یکدیگر فرق دارند. برخی ازآنها مشکلات شخصی را ناشی ازتعارضهاي درون فردي می دانند برخی دیگربر
تعارض هاي میان فردي و بعضی دیگر برتعارضهاي بین فرد و جامعه تأکید می کنند درالگوي یکپار چه نگرفرض براین است که
درمانجویان مختلف به کژکاریهائی مبتلا هستند که ازتعارض هاي موجود درسطوح مختلف کارکرد شخصیت سرچشمه می گیرند.
درسطح درون فردي، برخورد هردرمان را با تعارضهاي مربوط به اضطراب و دفاع ها، عزت نفس، و مسئولیت شخصی ودرسطح میان
فردي مشکلات مربوط به صمیمیت و مسایل جنسی، ارتباط، خصومت و کنترل میان فردي درسطح فردي، اجتماعی،دیدگاههاي آنها
را درباره سازگاري دربرابرفراروندگی و کنترل تکانه مقایسه می شود. سطح شخصیت مورد توجه یک نظام خاص، عمدتاً تعداد افراد،
اتاق مشاوره و تمرکز برنامه درمانی را مشخص می کند.