توضیحات
خلاصه کتاب مکاتب فلسفی و آراء تربیتی
بخشی از فایل:
در طول تاريخ به ويژه در سال هاي اخير، تعليم و تربيت موضوع مناقشات و تعارضات زيادي بوده است. از بسياري جهات، وجود ديدگاه
هاي متفاوت نشانه اي از سرزندگي است. مدرسه به عنوان نهادي اجتماعي كانون تعارضات است. توصيه هاي فراوني براي اصلاح مدرسه
به عمل آمده است. برخي حتي پيشنهاد كرد هاند كه مدرسه به عنوان نهاد اوليه تربيتي بايد كنار نهاده شود. بعضي ديگر برآنند كه
مدرسه بايد عامدانه ارزش هاي مذهبي و معنوي را به كودكان منتقل كند. ديگران خواستار آشنايي متعلمان با نظم و قانونند. بعضي از
مصلحان اظهار داشته اند كه مدرسه بايد به فضايل عقلاني، به علوم و معارف نظري، يا به آموزش و پرورش بنيادي رجعت كند. ديگران
مدارس به عنوان عواملي براي نقادي اجتماعي يا دست افزارهايي براي آغاز اصلاحات اجتماعي و سياسي در نظر مي گيرند.
در وراي هر يك از اين پيشنهادهايي كه براي اصلاح مدرسه طرح م يشود، مفروضاتي درباره ماهيت عالم، زندگي بني آدم، و
جامعه نهفته است. با امعان نظر درباره اين مفروضات با توجه به خاستگاه فلسفي شان، مي توان شقوق مختلف آموزش و پرورش را كاويد
و روشن ساخت.
براي معلمان ارزشمند است كه با فلسفه هاي مختلف آموزش و پرورش آشنا شوند و برنام ههاي درسي و روش هاي تدريس را در
ارتباط با ديدگا ههاي فلسفي خاص آنها شناسايي كنند. اين قابليت به مربيان كمك مي كند تا خط مشي ها و برنامه هاي آموزش و
پرورش را مورد نقد و بررسي قرار دهند. وقتي كه مربيان از تشخيص چشم اندازهاي ايدئولوژيك و فلسفي كه منشأ اصلاحات پيشنهاي
به شمار م يآيند، ناتوان باشند، از نظر حرفه اي نه قادر خواهند بود پيشنهادها را نقادي كنند، و نه در عمل به كار بندند.
معلمان در نخستين تجربه هاي حرفه اي خود از فرصت كافي براي انديشيدن درباره ي ملازمه هاي كلي و نظري حضور خويش د
رمدرسه بهره مند نيستند.
هنگامي كه معلم درباره نقش خويش به تأمل مي پردازد ، دل مشغولي خود را نسبت به اموري كه فوريت عملي دارند رها
ساخته، درباره نظريه اي كه قوام و دوام عمل تربيت به آن وابسته اس ت، به تفكر م يپردازد.